قبل از اینکه شما در مورد طراح و نام دامنه خود نگران باشید، شما باید تصمیم بگیرید که چه پلت فرمی را برای ساخت وب سایت خود بکار می گیرید.
خب، زمانی که من در سال ۱۳۸۸ شروع به طراحی وبسایت کردم، بسیاری از سایت های با استفاده از HTML (کد)، CSS و حتی فلش ساخته می شدند. این زمان بسیاری را برای یادگیری ساخت وبسایت از من گرفت.
به همین دلیل اکثر مردم هنوز هم فکر می کنند ساخت وب سایت از ابتدا مشکل است و یا نیاز به مقدار زیادی از مهارت های برنامه نویسی و طراحی دارد. – البته این تا حدی درست است اما برای طراحی هر وبسایتی نه!
در سال ۲۰۱۶، سیستم های مدیریت محتوا (CMS) مانند وردپرس وجود دارند که ایجاد یک وب سایت را برای همه قابل دسترس کرده اند.
به عبارت ساده، یک سیستم مدیریت محتوا (یا پلت فرم ساخت وب سایت)، یک بستر کاربر پسند برای ساخت وب سایت و مدیریت محتوای آنلاین آن، به جای استفاده از یک دسته از صفحات کدنویسی شده است.
همانطور که شما می توانید در نمودار بالا بینید، نزدیک به نیمی از وب سایت ها در اینترنت در حال ساخت بر روی پلت فرم وب سایت وردپرس هستند. فقط به این آمار توسط W3Techs و BuiltWith نگاهی بکنید.
هیج جای دنیا راهی بهتر و آسان تر از وردپرس برای ساخت یک وب سایت رایگان پیدا نمی کنید، زیرا:
WordPress این سیستم مدیریت محتوا (CMS) در کشور ما نماینده رسمی دارد و تمامی نسخه های آن به صورت رایگان در وب سایت وردپرس فارسی قرار می گیرد.
آموزش طراحی وب سایت رایگان با وردپرس وقتی زیباتر می شود که بدانید تعداد نامحدودی از قالب های رایگان برای این CMS وجود دارد. از منابع رایگان آن میتوان به منبع پوسته وردپرس فارسی و از منایع پولی آن می توان به وب سایتthemeforest اشاره نمود.
نکته دیگر آنکه وردپرس یک جامعه برزگ از طراحان وبسایت را دارد که در دل همین مردم هستند. هزینه طراحی سایت با وردپرس وب سایت نکسار نیز قالب وردپرسی است که توسط تیم ما ساخته شده است. در قالب های موجود وردپرس با کمی گشت و گذار می توانید خلاقانه ترین طراحی وبسایت ها را ببینید و از میان آن قالب ها برای خود دانلود کنید.
اگر شما میتوانید در ورد مایکروسافت مطلب بنویسید پس می توانید محتوای وبسایت خود را در وردپرس هم وارد کنید. شما می توانید با افزونه های وردپرس وبسایت خود را گسترش دهید و تقریبا هر امکاناتی در ساخت وبسایت خود نیاز داشته باشید از پلاگین های وردپرس به صورت رایگان استفاده کنید. با “پلاگین ها یا همان افزونه ها” شما قادر به اضافه کردن فرم های تماس، فرم های اشتراک، گالری عکس و … برای وب سایت تان خواهید بود. بسیار ساده است، نه؟
از وبلاگ های عمومی تا سایت های شرکتی زیبا و فروشگاه های آنلاین، وردپرس می تواند در هر نوع از طراحی وب سایتبهترین پبت فرم انتخابی شما باشد. وردپرس توسط eBay، موزیلا، رویترز، CNN، Google Ventures و حتی ناسا استفاده می شود.
پس بدون استخدام یک طراح وبسایت، میتوانید به صورت همزمان نسخه موبایل و تبلت سایت خود را داشته باشید.
بخاطر استفاده بسیاری از مردم از این پلت فرم (وب مستر ها، وبلاگ نویسان، توسعه دهندگان تم و سازندگان پلاگین)، پیدا کردن کمک سریع هنگامی که شما به مشکلی بخورید خیلی راحت می شود. بهترین جا برای این کار انجمن وردپس فارسیاست.
توصیه من این است که اگر شما به دنبال کتاب آموزش طراحی سایت نیز میگردید، کتابی را بخرید که آموزش ساخت وبسایتبا وردپرس را داده باشد.
دروپال یک پلتفرم بسیار قدرتمند است که محبوب برای طراحی وب و برنامه نویسان با تجربه است، اما با یک منحنی یادگیری سخت! که یک انتخاب بد برای مبتدیان به حساب می آید.
جوملا شبیه وردپرس است و استفاده زیادی برای فروشگاه های آنلاین می شود. اما شما حداقل باید کمی از برنامه نویسی وبسایت سر در بیاوردید تا بتوانید با این platform طراحی وبسایت کنید.
اگر می خواهید جزئیات بیشتر بدانید، این لینک را مشاهده کنید که یک مقایسه بسیار جامع بین وردپرس، جوملا و دروپال کرده است.
شراکت تجاری و رابطهی میان بنیانگذاران هر کسبوکار بهاندازهای مهم است که برخی آن را به ازدواج تشبیه کردهاند. این موضوع شاید کمی اغراقآمیز بهنظر برسد؛ اما از بسیاری جهات درست است. ساختن کسبوکار درست مانند تشکیل خانواده است، بنیانگذاران هر کسبوکاری موفقیتها و شادیها را با یکدیگر جشن میگیرند و دربرابر هر تهدیدی مبارزه میکنند.
زمانیکه تجارت را با شخصی آغاز میکنید؛ یعنی در تمامی مراحل با یکدیگر خواهید بود؛ زیرا میدانید در این وضعیت حلکردن مشکلات راحتتر است. درادامهی این مقالهی زومیت، مصاحبه با تعدادی از همبنیانگذاران استارتاپهای معروفی مانند Lyft ،Harry’s Drybar ،GOAT و تجربهی یکی ازکارآفرینان جوان را میخوانیم و با دیدگاه آنها دربارهی فرازوفرودهای شراکت تجاری و نکات آموزنده آشنا میشویم.
جان زیمر و لوگان گرین بنیانگذاران استارتاپ Lyft هستند که بهطور اتفاقی یکدیگر را ملاقات کردهاند. زیمر معتقد است زمانیکه چند نفر بابت موضوعی هیجانزده هستند، عملیکردن آن ارزش خطرکردن و وقتگذاشتن دارد.
جان زیمر: شبی در سال ۲۰۰۷ در شبکهی اجتماعی فیسبوک مشغول بودم که دیدم لوگان گرین، همبنیانگذار فعلی من که آن زمان هیچ شناختی از هم نداشتیم، روی پروفایل یکی از دوستان مشترکمان نوشت درحالراهاندازی وبگاهی بهنام Zimride است. او نام Zimride را از کشور زیمبابوه و بعد از سفر به این کشور انتخاب کرد. او متوجه شده بود مردم در این کشور مانند بسیاری از کشورهای درحالتوسعه تاکسی خود را با دیگران بهاشتراک میگذارند و بهعبارتی با افرادی همسفر میشوند که مسیر یکسان دارند. بعد از دیدن پیغام او به دوست مشترکمان پیغام دادم و از او پرسیدم لوگان را چقدر میشناسد و چرا او نام شرکتش را Zimride گذاشته است؟ بعد از مدتی، من و لوگان یکدیگر را در نیویورک ملاقات کردیم. این ماجرا به دَه سال پیش بازمیگردد و بعد از آشنایی با یکدیگر همکاریمان را آغاز کردیم.
آلیسون شانتل: این اتفاق چگونه رخ داد؟ چگونه توانستی با شخصی در تجارت شریک شوی که هرگز ملاقات نکردهای؟ محل زندگی شما کیلومترها از یکدیگر فاصله داشت و تو حتی آن زمان در کاری تماموقت استخدام شده بودی.
زیمر: درست است. یادم میآید آنموقع از شدت هیجان نمیتوانستم بخوابم. بهاندازهای بابت کار روی Zimride هیجان داشتم که احساس کردم باید بعد از دو سال کار بهعنوان تحلیلگر از شغل قبلی خارج شوم و تمرکزم را روی کار جدید بگذارم. همه میگفتند دیوانه هستم که میخواهم کار در شرکت معتبری مانند Lehman Brothers را برای استارتاپ کارپولینگ ترک کنم. باوجوداین، تصمیمم را گرفته بودم و بعد از ملاقات با لوگان باهم به سیلیکونولی رفتیم.
شانتل: واقعا جالب است بعد از اولین دیدار احساس کردید اگر این کار را باهم آغاز کنید، عالی پیش خواهد رفت.
زیمر: درست است. این کار مانند یکی از پروژههای جانبی دانشگاه بود که برای انجام آن حسابی هیجانزده بودیم و چشماندازهای بزرگی داشتیم. دقیقا نمیدانستیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اما از ته دل می خواستیم کارمان نتیجه دهد. در ابتدا، مخاطبان هدف ما دانشجوها بودند و قصد داشتیم کاری کنیم دانشجوها برای رفتن به خانه در تعطیلات بهار از سرویس ما استفاده کنند. این مسئلهی اصلی ما بود و تمام تمرکز خود را روی آن گذاشته بودیم. ما در سه سال اول هیچ حقوقی دریافت نمیکردیم.
شانتل: سه سال حقوق نمیگرفتید؟
زیمر: بله، حداقل سه سال.
شانتل: پس، پسانداز خوبی داشتید؟
زیمر: بله، مقداری پول پسانداز کرده بودم که بسیار به ما کمک کرد. ما در آپارتمانی زندگی میکردیم که محل کارمان بود و نام آن را apart-fice گذاشته بودیم. حتی قبلازاینکه به محل بهتری برویم، حدود شش ماه روی کاناپه میخوابیدم. بعدازآن، به خانهی یکی از دوستان صمیمیام رفتیم که وضعیتمان کمی بهتر شد و هرکدام یک اتاقخواب جدا داشتیم.
اندی کتزمیفیلد و جف رایدر همبنیانگذار استارتاپ Harry’s هستند. رایدر پیش از راهاندازی ایناستارتاپ، همبنیانگذار شرکتی به نام Warby Parker بود که در زمینهی عینک فعالیت میکرد. او معتقد است همکاری زمانی شکل میگیرد که بنیانگذاران مسئولیتهای هر شخص را بهخوبی شرح داده و خودخواهی را کنار گذاشته باشند.
جف رایدر: فکر میکنم داشتن شریک تجاری یا حتی وجود چند مدیرعامل در یک شرکت بسیار خوب است؛ بهشرطیکه دو نفر رابطهی خوبی با یکدیگر داشته باشند و تواناییهایشان مکمل یکدیگر باشد. زمانیکه شرکتی راهاندازی میشود، کارهای زیادی باید انجام شود؛ کارهای که هرکدام صد زیرشاخهی جداگانه دارند و باید به هرکدام جداگانه فکر شود. بهعنوان مثال، برای پخشکردن محصولات به شریکی برای توزیع نیاز خواهید داشت و باید با شخصی همکاری کنید که بهترین نرخ را پیشنهاد دهد. درنتیجه، فرایند پیچیده و مشخصی باید انجام شود. همهی این کارها برای یک نفر زیاد است و باید گروهی وجود داشته باشد که به انجام کارها کمک کند. بنابراین، اگر میخواهید در انجام این کارها موفق باشید، باید بهترین افراد را برای انجام هر بخش از کار انتخاب کنید. برای ما بسیار مهم بود که کارها را بین خودمان تقسیم کنیم و به یکدیگر اعتماد داشته باشیم و هرکدام بهتنهایی بهترین کار خود را ارائه دهیم.
فلونی: وظایف هممدیرعامل و مدیرعامل و رئیس عملیات چه تفاوتی با یکدیگر داشت و چگونه این وظایف را متمایز میکردید؟
رایدر: همیشه فکر میکردیم در این کسبوکار همکارانی هستیم که هرکدام به یکاندازه نقش داریم. کسبوکار را ازنظر اقتصادی با این روش آغاز کردیم و به این شکل در کارهای مرتبط با گروه همکاری میکنیم. باهم کارها را پیش میبریم و معتقدیم رعایت سلسلهمراتب امری غیرضروری است که فقط کارها را پیچیدهتر میکند. من و اندی پانزده سال است که یکدیگر را میشناسیم و یکدیگر را تکمیل میکنیم. بهاندازهای با یکدیگر زمان صرف کردهایم که باید حتی آدرس ایمیل خود را به آدرس مشترک اندی و جف Harrys.com@ تغییر دهیم؛ مانند پدربزرگها و مادربزرگهایی که هر دو از یک آدرس ایمیل استفاده میکنند.
فلونی: بله، درواقع آدرس ایمیل مشترک.
رایدر: بله، همکاری را با یکدیگر آغاز کردهایم و عناوین شغلیمان نشاندهندهی این همکاری است. اهمیت چندانی به عناوین خود نمیدهیم و هیچوقت پیش نیامده که خودم را با سِمَت شغلیام به دیگران معرفی کنم.
فلونی: حال که شما دو نفر عناوین یکسان دارید، پیش آمده در موضوعی با یکدیگر اختلاف پیدا کنید؟
بله، مطمئنا وضعیتی پیش آمده که با نظر یکدیگر مخالف باشیم؛ اما احترام زیاد و متقابلی برای یکدیگر قائل هستیم. درنتیجه، اختلافنظرهای ما هیچوقت مانند پاسخ به سؤالی مشخص شخصی نیست. همیشه از منطق و دلیل برای حل این نوع مسائل استفاده میکنیم. اگر به مسائل سختی برخورد کنیم که از پاسخ آنها مطمئن نیستیم، ساعتها با یکدیگر صحبت میکنیم و معتقدیم همیشه پاسخ صحیحی وجود ندارد. همیشه از نصیحت و کمک اطرافیانمان استفاده و مشکلات را با یکدیگر مطرح میکنیم. در این وضعیت، ابتدا صورت مسئله را برای طرف مقابل تعریف میکنیم. سپس، راهحلی که به ذهنمان رسیده، شرح میدهیم و درنهایت مزایا و معایب آن را مطرح میکنیم و از او میخواهیم ما را دراینزمینه یاری دهد. فکر میکنم گاهی اوقات ایده و نظرهای آنها در فرایند تصمیمگیری بسیار مهم است.
فلونی: یعنی به این نتیجه رسیدید که باید خودخواهی را کنار بگذارید و اجازه دهید یک نفر تصمیمگیری کند؟
رایدر: فکر میکنم همینطور است. به چشماندازهای یکدیگر احترام میگذاریم و تلاش میکنیم بخشهای مجزای کسبوکار را با یکدیگر انجام دهیم. زمانیکه صحبت از استراتژی بهمیان میآید یا به این فکر میکنیم که آیندهی شرکت در طولانیمدت چگونه خواهد بود، همه باهم مشورت میکنیم. فکر میکنم در این وضعیت است که بیشتر از هر زمانی با یکدیگر وقت میگذرانیم. همچنین، فکر میکنم یکی از مهمترین موضوعاتی که همیشه دربارهی آن صحبت میکنیم این است که چه کارهایی نباید انجام دهیم، بهجای اینکه تصمیم بگیریم چه کاری باید انجام دهیم. فرصتها و انتخابهای زیادی داریم و گاهی اوقات به این فکر میکنیم که به چه چیزهایی واقعا نیاز داریم و دربارهی چه موضوعهایی مطمئن نیستیم. سپس از اعضای گروه، هیئتمدیره، مشاوران و سایر کارمندان دربارهی پاسخ سؤالهای نامشخص کمک میگیریم.
عالی وب، استارتاپ Drybar را بههمراه برادرش، مایکل لاندو و همسرش، کامرون وب راهاندازی کرد. او معتقد است باید مرزهای میان رابطهی کاری و زندگی شخصی را در شراکت تجاری مشخص کرد.
عالی وب: فکر میکنم زمانیکه شخصی کسبوکار خودش را راهاندازی میکند، خیلی سخت است که مرزهای میان زندگی شخصی و کاری خود را مشخص کند. همیشه دربارهی کسبوکار صحبت میکنیم و این موضوع به بخش جداییناپذیری از زندگی ما تبدیل شده است. مطمئنا دراینمیان دعوا و اختلافنظر هم وجود دارد؛ اما فکر میکنم همهچیز به احترام و اعتماد متقابل ما به یکدیگر مرتبط میشود. فکر میکنم در راهاندازی کسبوکار مهم نیست با یکی از اعضای خانواده شراکت کنیم؛ اما وجود شخصی لازم است که او را مانند عضوی از خانواده ببینیم و بههم اعتماد داشته باشیم.
فلونی: تابهحال پیش آمده چه در روزهای اول و چه سالهای بعد از آن، اختلافی بینتان پیش بیاید و شما موضوع را حل کرده باشی؟
وب: بله، در روزهای اول راهاندازی کسبوکار نوعی راه ارتباطی میان کامرون و مایکل بودم و هرروز پیامهای این دو نفر را منتقل میکردم. بهعنوان مثال، یکی از طراحیهای کامرون را برای مایکل میفرستم تا نظرش را بپرسم و او درحالیکه بهانه میآورد، میگفت این طرح را نپسندیده است. سپس، به کامرون میگفتم مایکل طرحش را نپسندیده و او با عصبانیت دربارهی علت آن سؤال میکرد. من نوعی واسطه میان این دو نفر بودم و پیغامهایشان را منتقل میکردم تا اینکه روزی گفتم از این بهبعد باید خودشان با یکدیگر صحبت و موضوع را حل کنند. این کار باعث شد دیگر از من بهعنوان واسطه استفاده نکنند. صحبتکردن این دو نفر بهطور مستقیم باعث شد کارها بهتر از قبل پیش رود. برادرم و همسرم ازنظر تکنیکی در یک سطح نیستند و فکر میکنم صحبتکردن این دو نفر درمقایسهبا زمانیکه تمام حرفهایشان را به من میزدند، باعث شد احترام بیشتری برای یکدیگر قائل باشند. این یکی از درسهایی بود که در روزهای اول گرفتیم. بعد از این ماجرا معجزه رخ داد: کامرون طراح و بازاریابی عالی است و برادرم نیز بازاریاب فوقالعادهای است و وقتی این دو نفر با یکدیگر صحبت میکنند، تصمیمهای بسیاری بهتری گرفته میشود. فکر میکنم یکی از بهترین تصمیمهایی که گرفتم این بود که کاری کنم این دو نفر بهجای صحبتکردن با من، مستقیم با یکدیگر حرف بزنند. البته انجام این کار آسان نبود؛ اما فکر میکنم یکی از دلایل موفقیت همکاری ما همین موضوع باشد.
فلونی: منظورت داشتن دیدگاهها و مسیرهای متفاوت است؟
وب: بله، منظورم این است که هر شخص ضعفها و قوتهایی دارد که باید دربارهی آنها آگاهی داشته باشد. فکر میکنم اینکه بدانی در انجام چه کارهایی خوب هستی در هر کسبوکاری و صرفنظر از موضوع آن بسیار مهم است. احساس میکنم Drybar به این اصل پایبند است که هر شخص باید تنها یک کار را به بهترین نحو انجام دهد. من توانمندیهای متفاوتی دارم؛ اما فکر میکنم اصلیترین و بهترین توانمندیام در این کسبوکار آن است که موی مشتری در بهترین شرایط ممکن باشد، اینکه به مشتری خدمات خوبی ارائه دهم و نحوهی ادارهی فروشگاه را مدیریت کنم. وظایف من این است و باید به آنها پایبند باشم. مایکل مسئول رسیدگی به قراردادها و مذاکره و تمام کارهایی است که من از انجامشان متنفر هستم و کامرون مسئول کارهای مرتبطبا برندینگ است. تا پیش از این کسبوکار اطلاعات زیادی دربارهی برندینگ نداشتم؛ اما کامرون بسیار دراینباره حساس است. رنگ لوگوی ما زرد است و او به این موضوع حساسیت دارد. یادم میآید چند سال پیش میخواستم در فروشگاه به مناسب روز ولنتاین دستهگل صورتی بگذارم. همانطورکه میدانید گلهای روز ولنتاین صورتی و قرمز هستند؛ اما کامرون اصرار داشت که دستهگل باید با لوگوی برند همخوانی داشته و زرد باشد.
فلونی: درواقع، تو برندینگ را نادیده گرفتی؟
وب: درست است. همه چیز باید زرد و خاکستری و سفید باشد و این موضوع را از کامرون یاد گرفتم. همچنین، نکات زیادی دربارهی فضاها و نحوهی پول درآوردن از برادرم یاد گرفتم. همهی ما آموختهها و تخصصهایمان را به یکدیگر یاد میدهیم؛ اما درعینحال، به یکدیگر احترام میگذاریم. کارها را تقسیم میکنیم و هرکس مسئولیتهایی در حوزهی فعالیت خودش دارد.
ادی لو و دایشین سوگانو بنیانگذاران استارتاپ GOAT هستند که رابطهی برادری نزدیکی دارند و تابهحال چندین دعوای بزرگ داشتهاند؛ اما یاد گرفتهاند چگونه با اختلافنظرها کنار بیایند.
ادی لو: هرشب بعد از کار باهم صحبت میکردیم و به کارهایی فکر میکردیم که میتوانیم باهم انجام دهیم. اینکه چگونه روی پروژهی جانبی کار و کسبوکار جدیدی راهاندازی کنیم. در آن زمان، استارتاپ نداشتیم و فقط به این فکر میکردیم چگونه تا وقتی جوان هستیم، کسبوکار جدیدی بسازیم.
فلونی: چرا؟ فکر میکنی چه چیزی باعث این طرز تفکر شده بود؟
لو: دقیقا نمیدانم؛ فقط این را میدانم که همیشه بنابر هر دلیلی دلمان میخواست پیشرفت کنیم و موفقیتهای بیشتری داشته باشیم. دایشین و من هر دو در یک روز در سال ۲۰۰۷ از کارمان استعفا دادیم تا بتوانیم بهتر تصمیم بگیریم. پدرومادرهایمان نیز از ما حمایت میکردند. یادم میآید پدرم بسیار خوشحال شده بود. من در Lehman Brothers کار میکردم؛ اما همیشه این احساس را داشتم که همهچیز درست نیست. میخواستیم تا وقتی جوانیم کار جدیدی امتحان کنیم. بنابراین، از کارمان کنارهگیری و کار خودمان را آغاز کردیم.
اختراع بهطور خلاصه بهمعنای راهحلهای نوین برای حل مشکلات فنی خاص است. بهعبارتدیگر، هر زمان فرد یا افرادی با ابتکار خود فرایند یا فراوردهای ایجاد میکنند و بهوسیلهی آن مشکلی را درزمینهی یکی از صنایع حل میکنند، مفهوم اختراع شکل میگیرد (مادهی اول قانون ثبت اختراعات و علائم تجاری و طرحهای صنعتی). منظور از صنعت هم، معنای گسترده آن مدنظر است: از ظروف آشپزخانه گرفته تا نانوچیپهای پیشرفته میتوانند بهعنوان اختراع ثبت شوند. بنابراین، معنای صنعت کشاورزی، امور خدماتی، صنایعدستی و مانند اینها را نیز شامل میشود (مادهی دوم قانون ثبت اختراعات و علائم تجاری و طرحهای صنعتی).
اختراع انواع متفاوتی دارد. البته تقسیمبندی اختراع باتوجهبه موضوعات مختلف، متفاوت خواهد بود. درادامه، تعدادی از این تقسیمبندیها را ارائه میدهیم.
اختراع کامل: چنانچه اختراع تمامی شرایط ماهوی را داشته باشد، بهمدت بیست سال بهرهبرداری از آن اختراع متعلق به مخترع خواهد بود (مادهی شانزدهم قانون ثبت اختراعات و علائم تجاری و طرحهای صنعتی).
نمونهی اشیای مصرفی: راهحلهای جدید فنی درزمینهی شکل و ساختار محصول یا ترکیبی از آنها که موجب بهبود عملکرد آن میشود، نمونهی اشیای مصرفی است. شرط گام ابتکاری در نمونهی اشیای مصرفی کماهمیت است؛ اما همچنان باید شرط جدیدبودن و کاربرد صنعتی را داشته باشد. درحالحاضر، امکان ثبت نمونهی اشیای مصرفی در ادارهی مالکیت صنعتی وجود ندارد؛ اما بهزودی با تصویب طرح حمایت از مالکیت صنعتی این امر ممکن میشود (مادهی هشتادوپنجم طرح حمایت از مالکیت صنعتی).
بهدلیل نقش مهم و گستردهی اختراعات در اقتصاد امروزی، دولتها به مخترعان حقوق انحصاری ازقبیل ساخت، صادرات، واردات، فروش و استفاده از آن اختراع را میدهند. این حقوق ازطریق گواهینامهی اختراع به مخترع یا مخترعان داده میشود. گواهینامهی اختراع سند منتشرشدهای است که پس از درخواست متقاضی، ادارهی مالکیت صنعتی به وی ارائه میدهد. این سند، حقوق بهرهبرداری انحصاری از آن اختراع را در مدت محدودی (بیست سال) به مخترع اعطا میکند. روند ثبت اختراع پیچیده و پرهزینه و زمانبر است. قانونگذاران شرایط متفاوتی برای اعطای گواهینامهی ثبت اختراع مقرر کردهاند تا از اعطای حقوق انحصاری بیفایده و محدودکننده جلوگیری کنند. بهطور معمول، دو دسته از شرایط برای ثبت اختراع باید رعایت شوند. درادامه، به این دو دسته از شرایط اشاره میکنیم.
سه شرط ماهوی باید در هر اختراعی وجود داشته باشد تا مخترع مستحق دریافت گواهینامهی اختراع باشد (مستنبط از مواد اول و دوم قانون ثبت اختراعات و علائم تجاری و طرحهای صنعتی):
۱. نوبودن: یکی از ضروریات اساسی اختراع و شرط بیچونوچرای ثبت اختراع است. بااینحال، باید تأکید کرد نوبودن چیزی نیست که بتوان آن را اثبات کرد یا ساخت؛ بلکه فقط نبود آن را میتوان ثابت کرد. اختراعی نو محسوب میشود که در صنعت پیشین پیشبینیپذیر نباشد. صنعت پیشین بهطور کلی تمام دانشهایی است که پیش از زمان درخواست گواهینامهی ثبت اختراع درزمینهی مرتبط وجود داشته است؛ چه بهصورت نوشته افشا شده باشد و چه بهصورت شفاهی.
۲. گام ابتکاری: دراینزمینه پرسش مهم این است که اختراع برای فردی که مهارت عادی در آن صنعت دارد، بدیهی است یا خیر. برای تحقق این شرط باید اختراع به شخصی عرضه شود که مهارت عادی یا متوسط یا معمولی در آن صنعت دارد و آن شخص پس از بررسی آن را بدیهی و آشکار نداند.
۳. کاربرد صنعتی: هر اختراعی بهمنظور ثبت باید بهگونهای باشد که ازلحاظ عملی و نه صرفا نظری استفاده شود. اگر اختراعی قبلا بهعنوان فراورده یا بخشی از فراوردهای تعیین شده است، باید امکان ساخت آن فراورده ممکن باشد. اگر اختراعی بهعنوان فرایند یا بخشی از فرایندی تعیین شده، امکان استفاده (بهمعنای عام کلمه) از این فرایند باید در عمل ممکن باشد.
اختراع ازطریق اظهارنامه به ادارهی مالکیت صنعتی ثبت میشود. اظهارنامهی ثبت اختراع از بخشهای مختلفی تشکیل شده که توصیف و ادعا و چکیدهی اظهارنامه را شامل میشود (مادهی ششم قانون ثبت اختراعات و علائم تجاری و طرحهای صنعتی). در اظهارنامهی ثبت اختراع باید عنوان اختراع و زمینهی فنی آن توصیف شود. همچنین، باید توصیفی از پیشینه و اختراع فعلی ارائه کنید و اگر نقشه یا نمودار یا طرحی دارید ضمیمه کنید. ادعا یا ادعاها باید گویا و مختصر و همراهبا توصیف باشد؛ بهنحویکه برای شخص دارای مهارت عادی در فنّ مربوط واضح و کامل باشد و حداقل روشی اجرایی برای اختراع ارائه کند. بهعلاوه، مخترع و متقاضی و نمایندهی قانونی میتوانند اقدام به ثبت اختراع کنند. بخش اختراعات ادارهی مالکیت صنعتی پس از بررسیهای لازم تصمیم خود را اعلام میکند. این تصمیم ممکن است صدور گواهینامهی اختراع یا رد اظهارنامه باشد و درهرصورت تصمیم به متقاضی ابلاغ خواهد شد.
داستان شرکت Spartan Armor از آنجایی شروع شد که جرمی تِپِر (Jeremy Tepper) در سال ۲۰۱۲ بهتنهایی در گاراژ خانهاش زرههایی از جنس استیل تولید میکرد و در Ebay میفروخت. او راهی پیدا کرده بود که مقاومت زرهها را با اسپری رنگی که در کف اتاق بار وانتها از آن استفاده میشد، با کمترین هزینهی تمامشده میتوانست افزایش دهد.
جرمی افسر گشت مرزبانی بود که در سال ۲۰۱۵، از پسِ شغل جانبیاش، یعنی تولید زره نتوانست بربیاید. در آن زمان بود که Spartan Armor را تاد میکس (Todd Meeks) و کوین استرناتکا (Kevin Strnatka) خریدند. درادامه میخوانید چگونه تاد میکس توانست این شرکت را در رتبهی ۱۲۰۱ از ۵۰۰۰ تجارت برتر طبق گزارش Cameron Albert-Deitch قرار دهد.
جرمی تِپِر که در آن زمان افسر گشت مرزی بود، تولیدوفروش زرهها را بهعنوان کار پارهوقت در گاراژ خانهاش انجام میداد. بااینحال، وقتی تعداد سفارشهای دریافتیاش زیاد شد، نتوانست دوام بیاورد؛ چراکه او از شش صبح تا دو بعدازظهر باید شغل اصلیاش را انجام میداد و بعدازظهرها سفارشها را آماده میکرد. سپس صبح روز بعد، آنها را تحویل ادارهی پست میداد و به محل کارش میرفت.
بخشهای بعدی این مقاله را از زبان تاد میکس میخوانید:
در آن زمان، من دلال تجاری بودم و کوین استرناتکا، همکار و هماتاقی سابق من، مدیر یکی از نمایندگیهای فروش محلی رنگ کفپوش اتاق بار وانت در آریزونا بود. روزی او پیش من آمد و گفت: «این مرد (جرمی) را میشناسم. تمام این صفحههای استیل را برایش اسپری کردم». پرسیدم: «صفحه؟ مگر چه کاری انجام میدهد؟»
پس از اندکی صحبت، فهمیدیم میزان فروش جرمی بسیار زیاد است. این را از روی دفاتر خرید و تعداد زیاد صفحات رنگشدهی پشت وانت جرمی میشد فهمید. تعداد دقیق صفحات را جرمی میدانست. پس متوجه شدیم دقیقا ارزش آنها چقدر و فرصتی عالی مقابلمان قرار دارد؛ چراکه فروش هزار صفحه در ماه، یعنی ۱٫۲میلیون دلار آنهم در سال ۲۰۱۴ درآمد درخورتوجهی بود.
من و کوین در سپتامبر۲۰۱۵، شرکت را از جرمی خریدیم و تجهیزات جرمی را به دفتر کوین انتقال دادیم. پس از مدتی، آنها را به انبار هزارمتری بردیم. البته، من سهم کوین را هم در ژوئن گذشته خریدم.
اولین هدف ما، بهبود خدمات به مشتریان بود که تا آن زمان اصلا وجود نداشت. شما اگر با رقبای ما تماس میگرفتید، آنها حتی جواب تلفن شما را هم نمیدادند. در مرحلهی بعدی، وبگاه خودمان را بهروز کردیم. جرمی در ابتدا محصولات خود را در eBay میفروخت و وبگاه وردپرسی بسیار قدیمی داشت. چند نفر را استخدام کردیم تا سفارشها را ازطریق وبگاه پیگیری کنند و تلفنها را پاسخ دهند و درواقع کارهای لازم برای تجارت واقعی را انجام دهند.
بنابراین، هزینه زیادی برای توسعهی کسبوکارمان در سه سال گذشته پرداخت کردهایم. اگر درآمدهایتان را صرف توسعهی تجارت کنید و برندتان را گسترش دهید و فرایندهایی برای سفارش محصولات با بالاترین سطح کیفیت ممکن درنظر بگیرید، تجارتتان همواره به رشد ادامه خواهد داد.
اولین مشتریان ما مهاجران و بیشتر خلافکارها بودند؛ اما از دیدگاه من، کسبوکارمان را بیشتر بهسمت جلبتوجه سازمانهای مجری قانون باید سوق میدادیم. اکنون، بیش از نیمی از فروش ما به همین سازمانها است. علاوهبراین، سازمانهای کوچک ۲۵ تا ۵۰نفری هدف دوم ما محسوب میشود؛ هدفی که سایر رقبا به آن توجهی نمیکنند.
وقتی افراد شاغل در این سازمانها به ما مراجعه میکنند، برخلاف تصوری که دربارهی آنها وجود دارد، بسیار گرم و مؤدبانه برخورد میکنند و ازآنچه برایشان انجام میدهیم، قدردانی میکنند.
وقتی حادثهای تیراندازی رخ میدهد که به این محل نزدیک است، تغییری محسوس در فروش را شاهد هستیم و این مسئله دردناک است. بهعنوان نمونه، پس از تیراندازی در اورلاندو و سنبرناردینو و لاسوگاس، تعداد سفارشهای ما بهشدت افزایش یافت. البته، اینطور بهنظر میرسد که مردم به اهمیت محصولاتمان توجهی ندارند و فقط در زمان وقوع حادثه به فکر تأمین امنیتشان میافتند.
مدیرعامل سابق گوگل، اریک اشمیت، عوامل اصلی شکست استارتاپ را در یکی از سخنرانیهایش برشمرد. او این عوامل را عواملی جهانی دانست که در سرتاسر اکوسیستم کارآفرینی درحالوقوع هستند.
رویداد Center for Entrepreneurs با تمرکز بر اکوسیستم کارآفرینی در لندن برگزار شد و اریک اشمیت یکی از سخنرانان آن بود. وبسایت Business Insider خلاصهای از سخنرانی و جلسات پرسشوپاسخ بعدی او را در قالب مقالهای منتشر کرد. درادامه، سه دلیل اصلی را بررسی میکنیم که از نگاه اشمیت عوامل شکست استارتاپها محسوب میشوند.
اشمیت در خلاصهی سخنرانیاش دربارهی این موضوع گفته بود:
اغلب با افرادی کار میکنیم که بیشتر میشناسیم. این افراد در زمینهها و شاخههای محدودی فعالیت میکنند.
مدیرعامل سابق گوگل در صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که نیاز به تنوع و دخیلکردن افراد متنوع، در شرکتها و گروهها حس میشود. او اعتقاد دارد شرکتها باید از افراد با پیشزمینههای متنوع و حتی کشورها و زبانهای گوناگون در مجموعهشان استفاده کنند.
اشمیت معتقد است اگر گروهها فقط به مؤسسههای آموزشی محدود و جنسیتها و نژادهای خاص برای استخدام اکتفا کنند، کارآفرینی آنها شکوفا نخواهد شد. او در جلسهی پرسشوپاسخ بهصورت ویژه به نابرابری جنسی در فضای فناوری اشاره کرد. البته، او به آیندهی این صنعت و ازبینرفتن این نابرابری در نسلهای آینده ابراز امیدواری کرد.
نکتهی بعدی درخورتوجه این است که بهدلیل دشواری در کسب درآمد از پلتفرمهای تکنولوژیکی برای حل مشکلات اجتماعی، گروهها عموما به ساخت محصول محدود میشوند. بهعنوان مثال، اشمیت به تعداد زیاد اپلیکیشنهای تجارت الکترونیک اشاره میکند. این درحالی است که پلتفرمهای امن برای مقاصدی همچون اطلاعرسانی دربارهی بیخانمانها یا آوارگان یا تغییرات آبوهوایی بهندرت یافت میشوند.
اشمیت درادامه به ظرفیت فراوان پلتفرمهای شبکهای اشاره کرد. از دیدگاه او، این بازار رقبای کمی دارد و استارتاپها با اطمینانخاطر بیشتری میتوانند به آن وارد شوند.
در دنیای پیشرفته و پر از ارتباطاتواتصالات آسان، همکارینکردن شرکتها با یکدیگر مشکل بزرگی محسوب میشود. اشمیت این نکته را با جدیت در سخنرانیاش مطرح و به این نکته اشاره کرد که با محدودکردن فعالیت و همکارینکردن با گروههای مشابه، فعالیت استارتاپها محدود خواهد بود.
این مدیراجرایی باسابقه در صنعت فناوری درادامهی صحبتهایش در این بخش، مثالی از گروههای توسعهی رباتهای خانهدار بیان کرد. از دیدگاه اشمیت، این بازار آیندهای بسیار روشن دارد؛ اما قطعاموفقیت در آن نیازمند همکاری زودهنگام گروهها خواهد بود. بهبیاندیگر، ساختن چنین محصولاتی به گروههای متعدد نیاز دارد و نمیتوان با امید به گروهی کوچک، استارتاپی موفق دراینزمینه داشت.